پست آخر شاید!

سلام اهل ناز کردن و نازکشیدن نیستم اما حالم خوب نیست چرا و چطورش بمونه بعد اما عقایدم دچار زلزله شده. خیلی تکسو کار آماده داشتم اما حوصله ندارم . فعلا خداحافظ نمیدونم شاید تموم شم شاید یه روز نزدیک یا دور برگردم شاید 1 ماه دیگه شاید ده سال دیگه اما فعلا خداحافظ سیاست خداحافظ موسیقی و جنگو تلاش . دوست دارم برای آخرین پست یه شعر بذارم که خیلی حرفام توشه و تمام.

این مثنوی حدیث پریشانی من است

بشنو که سوگنامه ویرانی من است

امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام

بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام

گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد

بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد

وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است

معیار مهرورزی مان سنگ بودن است

دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است

اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است ا

ین عشق نیست فاجعه قرن آهن است

من بودنی که عاقبتش نیست بودن است

حالا به حرفهای غریبت رسیده ام

فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام

حق با تو بود از غم غربت شکسته ام

بگذار صادقانه بگویم که خسته ام

بیزارم از تمام رفیقان نارفیق

اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق

من را به ابتذال نبودن کشانده اند

روح مرا به مسند پوچی نشانده اند

تا این برادران ریاکار زنده اند

این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند

یعقوب درد میکشد و کور می شود

یوسف همیشه وصله ناجور می شود

اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند

منصور را هر آئینه بر دار می زنند

اینجا کسی برای کسی "کس" نمی شود

حتی عقاب درخور کرکس نمی شود

جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست

حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست

ما میرویم چون دلمان جای دیگر است

ما می رویم هر که بماند مخیر است

ما میرویم گرچه ز الطاف دوستان

بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است

دلخوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش

در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است

ما میرویم مقصدمان نامشخص است

هرجا رویم بی شک از این شهر بهتر است

ازسادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم

اینجا که گرگ با سگ گله برادر است

ما می رویم،ماندن با درد فاجعه است

در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است

دیری است رفته اند امیران قافله

ما مانده ایم و قافله پیران قافله

اینجا دگرچه باب من و پای لنگ نیست

باید شتاب کرد مجال درنگ نیست

بر درب آفتاب پی باج می رویم

ما هم بدون بال به معراج می رویم

دانلود آهنگ راه راست

سلام وقتی نو جوون بودم با اینکه از یک خانواده مذهبی بودم از آخونداو نظام متنفر ک چه عرض کنم ... بودم.نمیدونم چرا شاید بخاطر وضعیت بد اقتصادی اون منطقه و بی عدالتی که بچشم میدیدم.خب اون زمانا من بدن سازی کار میکردم بعد میرفتم کشتی کج و بعدشم کیک بکس.مدرسه هم که لات مدرسه بودم کلا میپوچندم تو حیاط فوتبالو والیبال میزدیم.خلاصه خیلی گنده منده بودم و همه ازم حساب میبردن.اول سال که میشد دونه دونه کتابای بچه هارو میگرفتم و عکس امام و آقارو میگرفتم مینداختم سطل آشغال.خیلی شرارت سیاسی در حد اندازه خودم تو اون زمان داشتم که خیلی جاش نیست بگم اما نمیدونم چیشد.با ورود احمدی نزاد یه حس عدالت بهم دست داد.عاشقش شدم.دیگه داشتم عوض میشدم یک سالو 8 ماه خودمو تو خونه حبس کردم و فقط کنکور میخوندمو قرآن.قران میخوندم نمیفهمیدم.احمدی نژادو عاشقش بودم اما نمیفهمیدم.تا وقتی امام خمینی رودرک کردم. 15 خرداد نزدیکه.چند وقت پیش این آهنگو خوندم خیییییلی هم دوسش دارم.به مناسبت این روزا دوباره گذاشتمش.

 

این عکس مال اول عوض شدنمه تا قبلش ریش دی جی علی گیتوری میذاشتم.

 

 

این دو تاهم برای بعد خونه نشینیه:)

من سعی میکنم همیشه ساده باشم تا فکر نکنم کسی شدم چون ظرفیتشو ندارم از اون آدماهم نیستم ابرو بردارم ۲ بار کمپ ترک خوابیده باشم خودکشی کرده باشم الانم معتاد باشم مشروبم بخورم  هولم باشم بعد بیام ادای حزب اللهی را در بیارم خداد تومن در بیارم.

با ذکر یک صلوات برای سلامتی امام خامنه ای که خودیا با نفهمی و دشمنا با کینه بدجور شمشیرو براش از رو بستن جهت دریافت رو لینک زیر کیلیک کنید.

دانلود